موشی در خانه تله موشی دید.
به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد، همه گفتند؛
تله موش مشکل توست، به ما ربطی ندارد!
ماری در تله افتاد و زن خانه را گزید،
از مرغ برایش سوپ درست کردند
گوسفند را برای عیادت کنندگان سر بریدند
گاو را برای مجلس ترحیم کشتند
و تمام این مدت موش از سوراخ دیوار می نگریست و به مشکلی که به دیگران ربطی نداشت فکر میکرد...
یه چوپانه میره درس میخونه باسواد میشه.
رفیقش بهش میگه تو که باسواد شدی، زندگیت چه فرقی کرد؟
میگه: قبلاً می ایستادم گوسفندامو میشمردم؛
الان دراز میکشم، پاهاشونو میشمرم، تقسیم بر چهار میکنم
کانال گیزاوغلان
کانال آدم وحوا
کانال آدم وحوا