سایت گیزاوغلان

وبلاگی که هموطنان عزیز بتوانند با کمال آسایش وخیال راحت به مطالبی که در زندگیشان به دردشان بخوردولبخند را برچهره آنها جاری سازدجک واس ام اس هایی که بتواند زندگی افراد را پر از شادی وسرور کند وچند ساعتی آنها را سرگرم نماید

سایت گیزاوغلان

وبلاگی که هموطنان عزیز بتوانند با کمال آسایش وخیال راحت به مطالبی که در زندگیشان به دردشان بخوردولبخند را برچهره آنها جاری سازدجک واس ام اس هایی که بتواند زندگی افراد را پر از شادی وسرور کند وچند ساعتی آنها را سرگرم نماید

مدیرعامل جوان

مدیرعامل جوانی که اعتماد به نفس پایینی داشت، ترفیع شغلی یافت؛ اما نمی توانست خود را با شغل و موقعیت جدیدش وفق دهد. روزی کسی در اتاق او را زد و او برای آنکه نشان دهد آدم مهمی است و سرش هم شلوغ است، تلفن را برداشت و از ارباب رجوع خواست داخل شود. در همان حال که مرد منتظر صحبت با مدیرعامل بود، مدیرعامل هم با تلفن صحبت میکرد. سرش را تکان می داد و می گفت: «مهم نیست، من می توانم از عهده اش برآیم.» بعد از لحظاتی گوشی را گذاشت و از ارباب رجوع پرسید: «چه کاری می توانم برای شما انجام دهم؟» مرد جواب داد: «آمده ام تلفن تان را وصل کنم!».


چرا ما انسان ها گاهی به چیزی که نیستیم تظاهر می کنیم؟ قصد داریم چه چیز را ثابت کنیم؟

نمکدون

امروز فراموش کردیم بابامو سحری بیدار کنیم.

سر سفره به مادرم گفتم: فکر نمیکنی چیزی کمه؟


گفت نمکدون؟!!




ینی عشق و محبت موج میزنه بین شون 


میهمان کلاس

سرکلاس استاد بهم گفت:

ﺷﻤﺎ ﮐﻪ ﻧﯿﺸﺖ ﺑﺎﺯﻩ ﭘﺎﺷﻮ ﺑﺮﻭ ﺗﺨﺘﻪ ﺭﻭ ﭘﺎﮎ ﮐﻦ


ﻣﻨﻢ ﮔﻔﺘﻢ: ﻧﻤﯿﺮﻡ ﺍﺳﺘﺎﺩ !!!


ﮔﻔﺖ: ﯾﻌﻨﯽ ﭼﯽ ؟ ﭼﺮﺍ ﻧﻤﯿﺮﯼ ؟ ﻣﯿﮕﻢ ﭘﺎﺷﻮ ﺗﺨﺘﻪ ﺭﻭ ﭘﺎﮎ ﮐﻦ


ﻣﻨﻢ ﺧﯿﻠﯽ ﺟﺪﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪﻡ ﮔﻔﺘﻢ: ﺩﻭﺱ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﻗﻬﺮﻣﺎﻥ ﮐﻼﺳﺸﻮﻥ ﺭﻭ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﺑﺒﯿﻨﻦ !!!


ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺯﺩﻥ ﺯﯾﺮ ﺧﻨﺪﻩ ...


ﺑﻌﺪ ﺍﻭﻣﺪ ﺗﻼﻓﯽ ﮐﻨﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻣﯿﺮﻓﺘﻢ ﭘﺎﯼ ﺗﺨﺘﻪ 




ﮔﻔﺖ: ﺧﻮﺷﮕﻞ ﭘﺴﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻟﺒﺎﺱ ﻫﺎ ﮐﻪ ﺗﻨﺘﻪ ﻣﺮﺩﻭﻧﻪ ﺵ ﻫﻢ ﻫﺴﺖ؟؟؟


ﻣﻨﻢ ﺧﯿﻠﯽ ﺭﯾﻠﮑﺲ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺍﮔﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﺷﻮﻫﺮﺗﻮﻥ ﻣﯿﺨﻮﺍﯾﺪ ﺳﺎﯾﺰﺵ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪﻩ !!! 


ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮐﻼﺱ ﺗﺮﮐﯿﺪ ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻩ


ﺑﺮﮔﺸﺖ ﮔﻔﺖ: ﺧﻮﺷﻤﺰﻩ ﺣﺎﻻ ﺧﻮﺩﺕ ﺣﺬﻑ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﯾﺎ ﻣﻦ ﺣﺬﻓﺖ ﮐﻨﻢ؟؟؟ 


ﻣﻨﻢ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺟﺪﯼ ﮔﻔﺘﻢ: ﻭﺍﺳﻪ ﯾﻪ ﻗﻬﺮﻣﺎﻥ ﻫﯿﭻ 


ﻓﺮﻗﯽ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ ﺍﺳﺘﺎﺩ !!! 


ﺣﺴﺎﺑﯽ ﻗﺎﻃﯽ ﮐﺮﺩ ﺭﻓﺖ ﺳﻤﺖ ﻟﯿﺴﺖ ﮔﻔﺖ: ﺍﺳﻤﺖ 


ﭼﯿﻪ ﺑﻠﺒﻞ ﺯﺑﻮﻥ؟؟؟ 


ﻣﻨﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﮐﻮﭼﯿﮑﻪ ﺷﻤﺎ ﺍﻣﯿﺪ ﻫﺴﺘﻢ




ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻟﯿﺴﺖ ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ 


ﮔﻔﺖ: ﺍﻣﯿﺪﻩ ﭼﯽ؟؟؟


ﻣﻨﻢ ﺧﯿﻠﯽ ﺟﺪﯼ ﺻﺪﺍﻣﻮ ﮐﺸﯿﺪﻡ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﻣـــﯿــــــــــــــــــــﺪﻩ ﺟـــﻬــﺎﻥ !!! 


ﮐﻼﺱ ﺭﻓﺖ ﺭﻭ ﻫﻮﺍ 


ﻣﺎﮊﯾﮑﺸﻮ ﭘﺮﺕ ﮐﺮﺩ ﺟﺎﺧﺎﻟﯽ ﺩﺍﺩﻡ ﺍﺯ ﺑﺎﻻ ﺳﺮﻡ ﺭﺩﺷﺪ ﻭ ﺩﻭﯾﺪﻡ ﺩﺭ ﮐﻼﺱ ﻭ ﺑﺴﺘﻢ ﻓﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩﻡ !!! 


ﻭ ﻫﻨﻮﺯﻡ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﻩ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﺑﻮﺩﻡ


شیرینی فروش

ﺭﻓﺘﻢ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﯾﺎﺭﻭ ﺟﻌﺒﻪ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﺭﻭ ۱۸۰ ﺗﺎ ﮔﺮﻩ ﺯﺩ

ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﺩﺍﺩﺍﺵ ﺍﮔﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺧﯿﺎﻟﺖ ﺭﺍﺣﺖ ﺑﺸﻪ

ﺭﻭﺵ ﺑﻨﻮﯾﺲ‌لعنت بر پدر مادر ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﺭﻭ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﻪ |:

نمیدونم چرا عصبی شد با لگد زد پرتم کرد بیرون گفت اصلا شیرینی نداریم

ولی زر میزد کلی‌شیرینی داشت

خودم دیدم!!!!!

شرایط روزه

دوستان روایتی خوندم حیفم اومد شما رو بی نصیب بذارم

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

هرکس که پانزده روز اول و پانزده روز آخر از ماه مبارک رمضان را روزه دار باشد

گویی کل ماه رمضان را روزه دار بوده...



حتماً به سایر دوستان اطلاع بدید ممنون میشم